غر و لندهای یک جهان سومی

غر می زنم، پس هستم

غر و لندهای یک جهان سومی

غر می زنم، پس هستم

بکشید بیرون؛ لدفن

کلا نمیدونم چرا اینجا اینجوریه؟ ایران رو میگم. همه مدل های علمی رو نقض میکنیم با رفتارهامون. یه نمونه اش همین سلسله نیازهای مازلو. جناب مازلو میگه ما تا نیازهای اولیه مون رفع نشه نمیریم دنبال مثلا خود شکوفایی و فلان. بعد آدم میبینی که دو زار توو جیبش پول نداره میره کتاب میخره یا مثلا میره کنسرت از ما بهترون! 

نمونه دیگه ش که این چن روز داغ شده بحثه دلاره. قیمت میره بالا، تقاضا به جای اینکه کم بشه، بیشتر میشه. تازه توو سراشیبی می افته کسی نمیتونه جمعش کنه. اگه عرضه رو هم کم کنن، باز خود به خود قیمت میره بالا. طلا هم همین وضعشه. یا مثلا بنزین قیمتش میره بالا، ملت بیشتر حریص میشن که ماشین بیارن توو خیابون. ترافیک بیشتر میشه.

چه جوریاس؟ 

از الان عزا گرفتم اکثر هزینه های رفتن به دلاره. به ریال پول در میاریم، به دلار باس خرج کنیم. زور داره. درد هم داره البته. اقتصاد مملکت واقعن تا خِر خره توو لجنه. از اون ور هم فرت و فورت موشک فلان میزنن. تنگه هرمز هم که میخوان ببندن. آمریکا هم خب طبیعتا گــ..وه خاصی نمیتونه بخوره. واسه 2012 هم معلوم نیس این بی پدر مادرا چه برنامه ای دارن واسمون. 


اقتصاد و سیاست رو در جزء جزء زندگیم حس میکنم. اتفاقی که بهش عادت نداشتم.

نظرات 20 + ارسال نظر
2rnaa سه‌شنبه 13 دی 1390 ساعت 17:01

پستت خعلی حق والبته تلخ بود... اصن مو به تن آدم سیخ میشه هر خطشو میخونه.
چی کار داریم میکنیم و چه بلایی قراره سرمون بیاد، خدا عالمه...
:آه عمیق و سنگین

امیدوارم فاجعه اتفاق نیفته. اتفاق بد که عادی شده

[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 دی 1390 ساعت 17:56

این همسر من هر روز داره زنگ می زنه مخه ما رو داره می زنه ..
من از بحث امنیتی بگیر تا اجتماعی اقتصادی تا سیاسی تا اعتقادی هر چی می گم ولی این وسط تنها کسی که داره متقاعد میشه منم
من هر چی می گم ایشون براش جواب داره
سابقه نداشته من تو بحث عقب بیفتم ولی
یه جایی البته بیشتر بحث احترام خودم کوتاه میام
الان اینا رو گفتم چون یاده تو افتادم که می خوای بری
بد کلا احساس کردم که بیشتر رفتنت باعث شده که به تموم این مباحث فک کنی ..در واقع سیاست و اقتصاد
البته ربطی هم نداشت / داشت ؟
کلا قضییه اینه که مردم ..یعنی ملت م اون جوری که باید بهشون فشار بیاد از گرونی ها نمیاد
یعنی انگاری داره یه جورایی از یه طرف دیگه براشون جبران میشه واسه همینه که بر عکس میشن
من که همین الان که دارم تایپ می کنم مخم داره سوت می کشه
حالا همه ی اینا به کنار ..من غصه م داره جنگ شه
البته فعلا درصدش خیلی کمه ولی خب یه احساسه

اگر هم نمیخواستم برم بدون شک فک میکردم. اون بالای بلاگ نوشتم "حساس به محیط اطراف".

احتمال جنگ فعلا کمه ولی اینا واسه 2012 برنامه دارن. الکی 2012 ، 2012 نمیکنن. شک ندارم.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 دی 1390 ساعت 17:56

راسی اگه بخوای استراتژیکی به قضییه ی دلار و طلا نگاه کنی از نظر جهانی اصلا نمی تونه منطبق بر نظریه ی اقتصادی باشه
چرا که پای امریکا در میونه
و اینکه بدهکاریش به کل جهان
و اینکه بنزین هم که /چون مردم فشاری که از نیاز هاشون بهشون میاد سنگین تر از فشار قیمت بنزین به همین سبب اونا می رن پی رفع نیاز هاشون

بیشتر به رفتار مردم بر میگرده. ملت میخوان بورس بازی کنن، گند زدند به بازار.

تو سه‌شنبه 13 دی 1390 ساعت 20:24 http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com/

یعنی الان وضعیت بحرانیه؟الان باید بترسم...؟

ترس که نه ولی حواستو جمع کن

بیتا چهارشنبه 14 دی 1390 ساعت 17:43

سلام

می دونین این مملکت با همه جای عالم حتی امکان فرق داره...نقصیره خودمون باور کنین ...خب این فاصله با این کارا بیشتر هم می شه! اما از اون طرف هم یه نگاه بندازین وضعیت معیشت مردم بهتر شده نمی دونم چرا اما؟!!! انگار هر چی وضعیت بدتر می شه مردم(یعنی مثلا خودِ ما) بی خیال تر می شن:)

شاد و پیروز باشید

100% تقصیر مردمه.
امیدوارم بهتر شه (ولی بعیده)

[ بدون نام ] چهارشنبه 14 دی 1390 ساعت 20:50

باباااااااااااااااااااااا حساس

آرش زیاد خودتو اذیت نکن ...
این نیز می گذرد
جمله ی کلیشه ایم رو داشتی ؟
حالا خوبه همه می دونن و می دونیم که عمرا بگذره :)))

:)

لَ یـا پنج‌شنبه 15 دی 1390 ساعت 00:34

این که الان داریم به زندگی ادامه میدیم خیلی عجیبه... یعنی من که اصلا درک نمیکنم خودمون رو!

ادامه ندیم چه کار کنیم؟!
حالا انقدرا هم که گفتی آدم نباید سیاه ببینه.

لَ یـا جمعه 16 دی 1390 ساعت 21:26

هه. راست میگیا! :دی
ولی ما نهایت تلاشمون برای تغییر در "زندگی" رو میکنیم :| :| !!

آره. باید تغییرش داد. چقدر هم سخته لامصب تغییر

[ بدون نام ] یکشنبه 18 دی 1390 ساعت 17:35

می دونستی سون بچه ی مازندرانه ..؟
ماست سون منظورمه

آره. ماله کاله آمله دیگه؟!
خعلی خوبه

[ بدون نام ] یکشنبه 18 دی 1390 ساعت 22:08

آره ماله همون جاست
می بینم که چکو وارسی شم که کردی :))
زیاد نخور چربیش بالاست بیچاره می شی پسر :)

آره به نظر چربیش بالا میومد. ولی خوب بود :)

دختری از هیچ جا سه‌شنبه 20 دی 1390 ساعت 16:03

کجا داری می ری آرش؟
من نه! توییتر ندارم. حس و حال فیلترینگ ندارم
به سلامتی کی عازمی؟

من کماکان تو پلاس می نویسم. بلاگم که لو رفت، دیگه دست و دلم نمی ره برم بلاگ جدید بنویسم. گاهی یه چیزایی همونجا می نویسم. بقیه شم پلاس می نویسم. (واج آرایی "نویسم" داشت)

یحتمل کانادا یا آمریکا...
یحتمل 2013

دختری از هیچ جا چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 17:48

مثلا ما داریم فک می کنیم یحتمل دانشگا شیراز بزنیم یا تهران! بعد یحتمل قبول می شیم یا نه.
جایی می خایم بریم می گیم یحتمل شمال. جاده چالوس. شابدلضیم!
یحتملت تو حلقم
به سلامتی بری پسر
با آرزوای خوب خوب

خب من هم سه سال پیش (قبل ارشد) وضع تو رو داشتم. یعنی مثلا تهران یا علامه؟

یحتمل دیگه. به شانس و اینا هم ربط داره. هر چند که اصولا آدم خوش شانسی هستم!!! ;)

مرسی. تو هم همینطور

[ بدون نام ] چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 19:21

آرش به سلامت ..ما که نمیام
آقا سوغاتی یادت نره هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

چشم... چی بیارم؟ گز؟ سوهان؟

[ بدون نام ] چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 23:14

نه ..
گزو سوهان نه ..
با قلوا لطفا ..
با قلوا با طعم هل ..وانیل ..عرق بهار ..
باقلوا پسته ای ..بادومی ..فندوقی
از همین بسته هی که لوزی لوزی اوریب بریده شده ..
بعد همه ی طعم ها رو با هم دارهه ااااااااااااااااااااااااااااااااااا :)
مهم اینه کهمی خوای بری ..
. مهم تر این که من موفق شدم علی ای الحال و دیگه فعلا نمی ریم
موفق باشی استاد آرش
برم ببینم توئیت چی گذاشتی ..از صب تا حالا که هیچی نبود :)
بقیه رو وله لش

گرونه!!!! همون پولکی میارم. نهایتش سوهان... ! :دی

[ بدون نام ] چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 23:31

این همه راه رفتم ..دو ساعت همکه تو صف خط رسانی بودیم ..کو÷ن گرفتیم برا کانکت ..
چیزی نذاشته بودی که :)
احتمالا نصفه شب ..منظورمان همان 1 صبح است ..می روی سرکی به یخچال زده ..برگ میانه ی کاهو رو تو رگ زده ..بعد توئیت می فرمایید
منم که می خوام برم بخوام ..بیدار نیستم
پس میشه علی ای الحال فردا صبح
نمی دونم چرا دوس داشتم امروز ازت توئیت بخونم که قسمت نشد ..
یه چن روز توئیتات عینهو نون سنگک داغ حوالی خونمون بود که ..امروز کلا تعطیل بود از قرار معلوم
آخر شب انرپی رو حال کردی ..چقد حرفیدم
واسه خبر خوش امروزه خو =)))
شبت خوش استاد گرام خارجکی

کل روز بیرون بودم. شب، خسته و کوفته رسیدم.

خوبه که موندی و شدید و خوشحالی...

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 22 دی 1390 ساعت 19:14

eeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeee
نماینده ی مجلس چیزی نیست ؟
پس میشم مرجع تقلید یا رهبر این سرزمین حال که این طور شد
برو برگرد ببین ساره چیکار کرده ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
خسیس ..پولکی چیه دوس ندارم
باقلوا ..باقلوا ..باقلوا
سوهانم نمی خوام
پول نداری بگو خودم می دم / پول باقلوای کل فامی رو هم می دم /دیگه چرا تو ذوقم می زنی می گی پولکی
حالا حتما باید بری نه
برو ..موفق باشی
برو ..بیا بدرد این مملکت بخور
برو برگرد ببینم برا این مملکت چیکار می کنی هااااااااا
همینجا می رفتی یه دانشگاه دیگه خووووووووووووو
ولی با این حال برا موفقیتت دعا می کنم

نمایندگی مجلس هم شد فوتبال آخه؟!

پولکی خوبه که! با چایی میخوری...
آخه دانشگاه های اینجا چی میخوان به آدم بدن؟ خیلی تفاوت داره.
بچه های دکتری اینجا اصولا اعصاب ندارن! نمیدونن باید کار کنن یا درس بخونن یا چی؟!

ممنونم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 22 دی 1390 ساعت 19:50

من می خوام رئیس جمهور شم ولی قانون کذایی مملکت شما که نمی ذاره
همون باقلوا
بین خودمون بمونه شما جنس ذکورم که همش دغدغه تون فقط گرفتنه
برو برو استاد پرفسور شو برگرد ..

باشه بابا. باقلوا میارم..
گرفتن چی؟
چشم. میرم!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 22 دی 1390 ساعت 19:56

جون من یه خواهش
نگو نه
به اون بدبخت بیمارستانیه نمره قبولی بده
دلش شاد میشه ثواب داره ..مخصوصا به خوب شدن مریضیش کمک می کنی ..اگه بدونی چقد دل شادش می کنی
ببین اگه به پاسی درس نیاز نداشت حذفش می کرد ترم بعد باز می گرفت ..پس پاسی درس براش مهم بوده
می دونم شاید حق دیگران ضایع شه ..ولی یه جوری از خجالت همه در بیا که دیگران هم ناراضی نباشن
آرش بِدی ها ..

خودمم میخوام پاسش کنم

[ بدون نام ] شنبه 24 دی 1390 ساعت 15:41

کاش عکس داییتو می ذاشتی
خیلی دوس دارم ببینمش
خیلی باید باحال باشه
کلا افکارش که جالبه :))

آره. افکار جالبی داره. ;)

هیچ سه‌شنبه 27 دی 1390 ساعت 13:30 http://diwarha.blogfa.com/

چاکرم آرش خان
تمام حرفات رو کلمه به کلمه درک می کنم برادر
ولی واقعا دقت کردی این کره خرها یه کاری کردن که آمریکای خاک بر سر واقعا تو این سی و اندی سال نتونسته گوهی بخوره ؟

خیلی مخلصم.
والا آمریکا قربونش برم نه تنها گوه میخوره، بلکه گوه اضافه هم میخوره! ;)

آقا خوشحالمون کردی سر زدی. توو گودر میخونمت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد