غر و لندهای یک جهان سومی

غر می زنم، پس هستم

غر و لندهای یک جهان سومی

غر می زنم، پس هستم

شکرت

سال جدید کلی برنامه دارم. همین بهم انرژی میده. توو این ماه دفاع میکنم و خلاص.تا الانش که خوب پیش رفته.

کلاسام وقتم رو زیاد میگیرن. دوری مسیر کلاس ها هم اذیتم میکنن. بگذریم.

سال جدید رو به خیلی خوب شروع کردم. از رقابت کردن، چالش، فشار، همشون خوبن. از همشون خوشم میاد. میدونم که کم نمیارم. غیر از نتیجه پذیرش، باقی اتفاقات برام قابل پیش بینیَ ن.

از پایان نامه هم که فقط ریزه کاری مونده. ایرادات تایپی و لوس بازی های بالا پایین کردن توو ورد. راستش دوست دارم بیشتر بنویسم ولی توئیتر همه حرفام رو میخوره. همش میره اونجا. گزارش کارای اصلی رو اینجا میگم، نگران نباشید!

آها! یه سفر دو روز و یه شبی هم به ماسوله داشتم. باید همراه یه نفر میبودم مگرنه من از اوناشم که به سفر تفریحی توو عید اعتقاد ندارن!

دیگه همین دیگه....


حضور یه نفر این روزا باعث شده لحظه هام رنگ جدیدی به خودشون بگیرن. لبخنداش، گرمی نگاهش، دستاش، همراهیش، همشون برام لحظه های قشنگی میسازن. ممنون از حضورش، و البته ممنون از خدا....

پ.ن.: روزای خوبی دارم سپری میکنم.

نظرات 2 + ارسال نظر
شوفر پنج‌شنبه 17 فروردین 1391 ساعت 01:54

: )

:)

تو شنبه 19 فروردین 1391 ساعت 01:52 http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com/

خوبه که تونستی تلاطمایی که توی پست 30 بهمن نوشتی رو آروم کنی و به من مراجعه نکنی... :)

آره، آرومم الان.
مرسی از لطفت :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد