خب. احساس میکنم کمی تغییر کردم. همین باعث شده که باید در معیارهای موجود در زنم تجدید نظر کنم.
اینکه موی کوتاه رو به موی بلند ترجیح میدادم که به قوت خودش باقیه. یه اصل عوض نشدنیه. موی کوتاه به از موی بلند و موی فر به از موی صاف.
عینکی بودن هم بسیار مناسب است.
زیاد کتاب بخواند.
از ماهواره و تلویزیون به طور کل (نه جزء) بدش بیاید.
انگلیسیش خوب باشد.
علاقه به فرانسوی داشته باشد.
از کشور انگلیس متنفر باشد.
ورزش کند تا توانایی مقابله با سوسک های خانه را داشته باشد.
کمی تنبل باشد! (فقط یه کم)
با استقلالی بودنش میتوانم کنار بیایم ولی بارسلونایی به هیچ وجه نباشد! :دی
عکاس خوبی باشد.
تعصب سیا/سی به هیچ وجه.
علاقه مند به دنبال کردن صحبت های فاطمــ.ه رجـ/بی باشد :))
پیگیر امور سیــ...اسی باشد.
بلد باشد ویندوز عوض کند.
هر از گاهی غذا را بسوزاند.
چایی خور باشد.
گرمایی باشد.
ترجیحا ساز بزند.
باباش مایه دار خفن نباشد.
مادرش معلم باشد.
شوهر خاله اش سپـــ..اهی گردن کلفت باشد!
کار کند و حقوقش 0.75 حقوق من باشد!!!!
دست بزن داشته باشد و خواهر زاده و برادر زاده های خود را بزند و ما بخندیم!
سالی 2-3 نخ در زمستان سیگار بکشد و البته از سیگار خوشش نیاید.
کمی سنتی باشد.
از فمنیست ها متنفر باشد و به آنها فحشِ بد بدهد!!! (آیتم خیلی خیلی مهم)
کِرم پذیر باشد. یعنی جنبه کرم ریختن های ما را داشته باشد و کم نیاورد.
قایمکی تــ./وئیت های ما را بخواند.
تایپش سریع باشد!
و در نهایت با موارد زیر مشکلی نداشته باشد:
بلند عطسه کردن من، فراخی من، گربه، کشیده شدن موی سر، سریع روی ترمز زدن من
خلاصه اگه سراغ داشتید ما در خدمتیم.
بیا ، بیا بشین بغل خودم که تو هم ترشیدی رفت پی کارت!
( آخه من هر چی دنبال اون قورباغهه گشتم که قبلا شاهزاده بوده پیدا نکردم، فکر نکنم شما هم پیدا کنی. اگه یه قورباغه جنتلمن پیدا کردی، ازدواج که خییییییییلییییییییی خوبه)
من باید با خواهر قورباغه ازدواج کنم نه با خودش!
:))))) اون آیتم فاطمه رجبی خیلی خوب بود! :دی
پس کلی باید بگردی واسه این کیس دلخاهت! :دی
انقد مشکل پسندم؟!
اوا فامیل میشیم که، ایییییییشششششششششش
خودتو به ما نچسبون خواهشن. از الان گفته باشم. من با تو فامیل نمیشم!!!
نون اضافی یا نوشابه نمی خوای ؟ :دی
اگه هست چرا که نه
عجب!!!
عجب چیه؟
سراغ دارید یا نه؟
بیخوای برات گیر میارم(چشمک)!!!!
چه با امکانات.
فعلا نگهش دار تا خبرت کنم بعدا...
آقا چرا جدن همه شوهرخاله ها سپاهین؟ :)))
این گزینه رو همینجوری گفتی؟ یا سمت شمام همینطوره؟ :)))
روو تجربه گفتم.
مرحوم شوهر خاله من توو ارتش بود
ولی اصولا توو این مملکت اکثر شوهر خاله ها سپاهین!! :دی
پس سمت شما هم همینطوره!!!!
سلام
ای بابا....پس ونزوئلا چی میشه؟!!!بعضی گزینه ها رو تعدیل کردین آیا؟!!!
مرد باید سرحرفش بمونه
شاد باشید و پیروز
ونزوئلا چیه؟؟؟ جامائیکا بابا.....
این گزینه های رو شاید بشه توو جامائیکا هم پیدا کرد. امید داشته باش
مرسی :)
من خیلی از این آیتما رو دارماداما خوب بعضیاشم ندارم... :)))
هه...
باید پرفکت باشی... اینجوری فایده نداره!!! ;)
چی می گی تو پسر ؟؟
چرا زود تر نگفتی پسر تا تو مشهد برات گیر بیارم
مشهد بود از اینا؟؟؟؟
معلوم هست کجایی تو؟
سلام
فرقی نداره حالا...مهم همون شرایطه که جفتشون دارن دیگه
سلام.
آره. ولی ترجیحا جامائیکایی....
بابا مشهد بودم دیگه ...خوبه حالا هیچکی نمی دونست تو می دونستی
غصه ی خودتونو نمی خورید اقلش غصه ی بچه تونو بخورید 
آقا من یه چی بگم ... این تغییراتت منو کشته ... این ملاکایی که گفتی همش همون قبلیان که
راستی تو خط آخر پستت اون کلمه گُربه است یا گِریه
راستی ما تو گروهمون یه دختره بود که حقوق می خوند بعد البته مامانشم فرهنگی بود و این که قیافه شم خیلی با مزه بود
دماغشم نیازی به عمل نداشتااااااااااااااااااا
در کل باحال بود و این که فقط قدش بلند بود مثلا ما همش ترس ورمون می داشت که نکنه سرش بره لای پنکه سقفی
راستی چایخورم بود ملس .. افتضاح چایی می خورد
بعدشم عاشق گُربه ها بود / در واقع این بودو گُربه های دانشگاه فردوسی
ولی اصلا اهل سیاست نبود
ولی کمی تا اندکی رقصو خوب بلد بود ...در واقع خیلی خوب بلد بود
موهاشم کوتاه بود قیافش عینهو کره ای ها شده بود تازشم ولی فر نبود
رنگ چشاشم یادم نمیاد ... حالا فرقی هم می کنه نمی دونم شاید قهوه ای بود
حرف از سیگار می زنی می خوام موهاتو از ته بکشم .. البت به من ربطی نداره این دختره باید کنار بیاد .. نمی دونم احتمالا خوشش میاد
آرش بی فکر
همین کم مونده که یه شوهری بخواد زنش سیگار بکشه ... نوبر والا این مدلیشو ندیده بودیم دیگه ...
زیارت قبول.
نچ. قدش بلنده. در ضمن من با حقوق جماعت نمیتونم کنار بیام!!! ولی باقی شرایطش خوب بود. حیف سعادت نداشت بنده خدا !!! ;)
نگفتم که سیگاری باشه. گفتم تازه بدش بیاد. توو زمستون سالی 2-3 تا. همین. :))
قبول حق
رو... رو برم ... رو نیس که سنگ پا قزوینه
کشیدن کشیدنه دیگه حالا می خواد دائم باشه یا سالی دو سه بار
نکش آقا نکش
در کل دختر با شرایطی که گفتی اگه پیدا کردی بهم خبر بده واسه داداشم می خوام برم خواستگاری
خسته نباشید واقعا.... رقیب تراشی میکنی واسه من؟
نه برادر من رقیب تراشی چیه منظورم از داداشم واسه خودت بود دیگه ... خوشم میاد یه دستی خوردی بد رقم خبر نداری
بد منو دس کم گرفتی ها ... می خوام آخر کاری خواهری رو در حقت تموم کنم
در هر صورت پیدا کردی خبر بده
ها ها.... از اون لحاظ...
چشم خبرت میکنم.
راستی بردید یا باختید؟
خبر نهایی عید اعلام میشه
ولی ما فعلا تو چهار گزینه اول شدیم
نخبه ی خانوم / نخبه ی آقا
فوق برنامه ها / اعم از روزنامه ی کشوری و...
جایزه ی بهترین برد منظورم از بُرد یه چیزی شبیه تابلو اعلانات که ما باید هر روز کاریکاتور ها تالبلوئات تصویری بروشور ها و نشریات و مجله و کتابچه مونو روش به نمایش می گذاشتیم که تو اون هم امتیاز اول رو آوردیم
و جایزه ی بهترین گروه از نظر کار تیمی
جواب سه تاش مونده : بروشور ها / نشریه و مجله
البته فعلا رقابت بین دانشگاه ما و شهید بهشتی و تبریز
حالا باید دید ما چندم میشیم / خدا کنه اول شیم یا اگه نه اقلش بین گروه های برتر باشیم
البته گروه پسرای گروهمون هم خیلی خوب بود اونا قطع به یقین اول خواهند شد چون چهار تا از اونا اصلا تخصصشون کامپیوترو سایت و مجازی بود
مطلباشونم که من می دادم برای پورتالاشون دیگه واسه اونا نور علی نور بود دیگه
خدا وکیلی از حق نگذریم اونام خیلی کمکمون کردن
نخبه خانم؟؟؟؟ احیانا خودت که نیستی؟؟؟ ;) :پی
کلا آقایون خب در عمل ثابت میکنن که بعله..... :دی
ایشالله که اول شید. دانشگاه ما تیم نداشت؟
خبه خبه به خودت نگیر ... آقایون تو عمل بعله ...
آره خب تو راس می گی ..
چرا اتفاقا حالا داستان داره حالا ...
این قضییه ی گیسو گیس کشی بین خانوما رو شنیدی و کولی بازی در آوردناشون ر.و
دیگه از این رو کلا ما کشیدیم کنار ... هه هه هه
یادم ننداز آرش که الان تو شرایطی نیستم که بخندم =)))))))))))))))
ممنون بابت دعات ... ایشالله ... آرش امشو التماس دعا دارم .. یادت نره ما رو
دانشگاه شما هم تیم داشت ...تیم دانشگاه شما ۱۸ گروه ۶ نفره داد که هیچ پخی با اجازه ت نبودن ... اومدن خوردنو خوابیدنو رفتن ...آخرشم هدر دادن بیت المال
تازشم دانشگاهتون کلی بودجه آورده بود که همش فک کنم صرف تفریح دانشجوهاش شد
حالا نه مثل ما که شبیه زندانی ها همش تو اتاقمون بودیم
از بس که رو لب تاب نشستم حالم از سیستم بهم می خوره .. زورکگی میام وبلاگمو آپ می کنم خدایی
اول اینکه با علامه ای جماعت درس صحبت کن! این 1
2 اینکه این کار عادیه مائه. جهت اطلاع عرض کنم که بالاترین بودجه پژوهشی کشور رو به علامه میدن !!!
یعنی اصن بودجه خوری توو خونه مائه. حال میده. کیف میکنیم! اصن یه وضعیه.
3 اینکه شانس اوردید من نبودم. مگرنه بهشتی و تبریز این جینگیل بچه ها کیلو چنده ان؟
ما یک دلـال ازدواج سراغ داریم!
بگم؟!
ولی جدا معیارهای باحالی بود!
.
دارم فکر میکنم دلیل فیلتره چی بود هنوز :|
اینجام پیدام شد به هرحال!
نه... قربونت.... نگو. اصن گفتی ترس ورم داشت :دی
دنبال دلیل میگردی؟ بچه شدی؟ دلیل میخواد مگه؟
مرسی که هستی
ترس نداره که
!
باید مرد باشی! مــرد!! :دی
فک میکنی ترس نداره!
ترس که داره هیچ، درد هم بعضا داره ;)